باز این نگرش سنتی و برداشت اعتقادی از نسبیت است. هاوکینگ می گوید"اگر زمین منقبض و به سیاه چاله تبدیل شود، كره ماه مثل قبل،روي مدار خود در حركت خواهد بود". یعنی ماه همان آثار گرانشی ناشی از زمین را دریافت خواهد کرد که قبل از انقباض زمین دریافت می کرد. بعبارت دیگر نور نمی تواند از سیاه چاله بگریزد، اما گرانش می تواند. در اینصورت بایستی گرانش را جدای از علائم نوری بحساب بیاوریم. در اینجا گرانش چیزی جدای از نور است، اما آنجا که گفته می شود هیچ چیز نمی تواند با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت کند، شامل گرانش نیز می شود. یا باید به گرانش نیز مانند بقیه علائم فیزیکی برخورد کرد که در اینصورت می توان قبول کرد که گرانش نیز نمی تواند سریعتر از نور حرکت کند، بنابراین آثار گرانشی نیز مشمول همین نگرش خواهد شد و در میدان گرانشی سیاه چاله به دام خواهد افتاد و نمی تواند از آن بگریزد. وگر نه باید آثار گرانشی(امواج گرانشی) را استثاء کرد که در اینصورت در مورد سرعت آن نیز همین گونه خواهد شد و آثار گرانشی می تواند با سرعتی بالاتر از سرعت نور منتقل شود. هاوکینگ می گوید:" مطلقاً هيچ دادهاي نميتواند از آن خارج شود" سئوال این است که آیا آثار گرانشی را نمی توان جزو داده های یک سیاه چاله بحساب آورد؟
در نظریه سی. پی. اچ. سرعت نور نسبت به همه دستگاه های لخت ثابت و برای همه ی ناظرهای لخت یکسان است. اما فوتونها از ذراتی تشکیل شده اند که با سرعت خطی برابر سرعت نور حرکت می کنند. اما از اسپین فوتونها سهم می برند و خودشان نیز دارای اسپین هستند. این ذرات بار-رنگ و مغناطیس رنگ نامیده می شوند و میدانهای الکتریکی و مغناطیسی فوتون را بوجود می آورند. گراویتون که نیروی گرانشی را حمل می کند، همین بار-رنگها هستند و با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت می کنند.
با این نگرش، هنگامیکه یک جسم تبدیل به سیاه چاله شود، نخست مانع از فرار نور می شود. سپس با بلعیدن سایر اجسام چگالتر می شود و بتدریج سرعت فرار از سطح آن افزایش می یابد تا جاییکه حتی بار-رنگها که سرعتی بالتر از سرعت نور دارند نیز نمی توانند از میدان گرانشی آنها بگریزند، یعنی آثار گرانشی (گراویتونها) نیز بلعیده می شوند. در این حالت به یک سیاه چاله مطلق تبدیل شده و هیچ نشانی از خود بروز نمی دهد.
هاوکینگ - اگر روزي زمينفشرده شود
شعاع كرهاي را كه سرعت گريز آن برابر سرعت نور باشد مرز سياهچاله،شعاع بدون بازگشت يا افق رويداد مينامند. هاوكينگ و پنروز دراواخر دهه 1960،پيشنهاد جديدي براي تعريف سياهچاله ارائه كردند. بنابر اين تعريف، سياهچاله ناحيهاي از جهان يا «مجموعهاياز رويدادها»ست كه از يك فاصله معين،گريز از آن براي هيچ چيز ممكن نيست. در زمان ما اين تعريف پذيرفته شده است. يك سياهچاله با افقرويدادش بهعنوان يك مرز بيروني،شكلي مانند كره دارد. يا اگر در حال چرخيدن باشد، به يك كره كشيده شده مينمايد كه از ديدگاه جانبيبيضي شكل است (يا ميتوانست به اين شكل نمايان شود،اگر ما ميتوانستيم آن را ببينيم).
افق رويداد، با مسيرهايي در فضا ـ زمان پرتوهاي نوريدرست بر لبه آن منطقه كروي شكل در جا ميزنند، مشخص ميشود. اين پرتوها نه ميتوانند به درون كره كشيده شوند و نه ميتوانند از آن بگريزند. گرانش در اين شعاع،به آن شدت نيست كه اين پرتوها را به داخل بكشاندولي به اندازهاي است كه از گريز پرتوها جلوگيري ميكند. آيا ماآن پرتوها را مانند كرهاي با روشنايي ضعيف خواهيم ديد؟ خير. اگر فوتونها بتوانند از اين شعاع بگريزند،رسيدن آنها به چشمهاي ما نيز،ميسر نخواهد بود. براي اينكه شما چيزي را ببينيد، بايد فوتونهاي آن به چشم شما برسد.
اندازه سياهچاله را جرم آن معين ميكند. اگر بخواهيم شعاعسياهچاله (شعاع تشكيل افق رويداد) را محاسبه كنيم،بايد جرم خورشيدي سياهچاله را در 3 كيلومتر ضرب كنيم. بدينسان،افق رويداد سياهچاله با جرم خورشيدي 10، برابر با 30 كيلومتر خواهد بود. (جرم خورشيد ستاره، برابر با جرم ستاره رمبيده شده نسبت به جرم خورشيد است،به شرط آنكه جرم ستاره، در جريان رمبيدگي و تبديل شده به سياهچاله، كم نشده باشد). روشن است كه اگر جرم سياهچاله تغيير پيدا كند،شعاع افق رويداد و اندازه سياهچاله نيز تغيير خواهد كرد. در باره امكان تغييراندازه سياهچاله، بعداْ بسيار بيشتر خواهيم گفت.
دیدگاه سی. پی. اچ.
تمام این تجزیه تحلیلها بر اساس پذیرش ساختار فضا-زمان پیوسته (در نسبیت فضا-زمان پیوسته است) انجام شده است. با این وجود میدان گرانشی سیاه چاله دارای انرژی است که می تواند روی فوتونها کار انجام دهد. هاوکینگ می گوید:"اين پرتوها نه ميتوانند به درون كره كشيده شوند و نه ميتوانند از آن بگريزند. گرانش در اين شعاع،به آن شدت نيست كه اين پرتوها را به داخل بكشاندولي به اندازهاي است كه از گريز پرتوها جلوگيري ميكند". این پرتوهای نوری با هم و با تمام ذرات و اجسام اطراف خود از طریق گرانش کنش دارند. و حتی خود گرانش روی انرژی آنها تاثیر دارد. لذا نمی توان به آنها مانند یک جسم صلب محبوس در یک محوطه نگریس