loading...
علم روز
رضا بازدید : 43 سه شنبه 15 تیر 1395 نظرات (0)

ساختمان‎هاي كمي داراي فضاي بيروني مي‎باشند. آنها معمولاً از تعدادي فضا تشكيل شده‎اند كه به وسيلة عملكرد، مجاورت يا مسير حركتي بهم مربوط مي‎شوند. حال در مورد شيوه‎هاي اصلي ارتباط فضاهاي يك بنا با يكديگر و سازماندهي آنها در انواع مربوط فرم‎ها و فضاها بحث مي‎شود.

ارتباطات فضايي را مي‎توان به چهار دسته تقسيم كرد:

الف) فضايي در درون يك فضا

ب) فضاهاي متداخل

ج) فضاهاي مجاور

د)فضاهايي كه با يك فضاي مشترك بهم مرتبط مي‎شوند.

الف) فضايي در درون يك فضا

يك فضاي بزرگ مي‎تواند فضاي كوچكي را در درون حجمش محاط كند و جاي دهد. تداوم بصري و فضايي بين دو فضا براحتي قابل تأمين است ولي فضاي كوچكتر و دروني براي برقراري ارتباطش با فضاي خارج به فضاي بزرگتر و دربرگيرنده وابسته است.

در اين نوع ارتباط فضايي،‌فضاي بزرگتر و در برگيرنده به صورت محدوده‎اي سه بعدي براي فضاي دروني‎اش عمل مي‎كند. براي اينكه اين نظر درك شود لازم است تفاوت آشكاري بين اندازه دو فضا وجود داشته باشد.

اگر اندازه فضاي دروني رو به افزايش گذارد، فضاي بزرگتر به تدريج تأثيرش را به عنوان فرم در برگيرنده از دست خواهد داد. اگر فضاي دروني به رشد خود ادامه دهد فضاي باقيمانده در اطرافش به حدي كوچك مي‎شود كه ديگر قادر نيست به عنوان فضاي دربرگيرنده عمل نمايد و تنها به شكل يك پوسته يا لاية نازك به دور فضاي دروني درمي‎آيد و نظرية اول از بين مي‎رود.

فضاي دروني براي اينكه بيشتر جلب توجه نمايد مي‎تواند با فضاي در برگيرنده در فرم يكسان ولي در جهت متفاوت باشد اين امر شبكه‎اي ثانوي و يك رشته فضاي باقيمانده و پويا را در درون فضاي بزرگتر بوجود مي‎آورد.

همچنين فضاي دروني از نظر فرم ممكن است با فضاي دربرگيرنده متفاوت باشد و سمايش به عنوان شئ‎اي مستقل تقويت شود. اين تضاد در فرم مي‎تواند بازتاب اختلاف عملكرد د وفضا يا نمايانگر اهميت سمبليكي فضاي دروني باشد.

ب) فضاهاي متداخل:

رابطه‎ي فضاهاي متداخل بدين ترتيب است كه دو فضا محدود‎ه‎هايشان با هم تداخل مي‎كنند و ناحيه‎اي را تشكيل مي‎دهند كه فضاي مشترك هر دو است. وقتي احجام دو فضا با اين شيوه با هم تداخل مي‎نمايند، هر يك هويت و تعريف خود را به عنوان يك فضا حفظ مي‎كنند ولي تركيب حاصل از تداخل دو فضا چند نوع تفسير خواهد شد.

نوع اول، قسمت تداخل‎كنندة دو حجم مي‎تواند در هر دو فضا به طور يكسان مشترك باشد.

نوع دوم، قسمت تداخل كننده‎ مي‎تواند با يكي از قشاها تركيب شود و به صورت جزء لاينفك حجم آن درآيد.

نوع سوم، قسمت تداخل كننده مي‎تواند به صورت فضايي مستقل كه دو فضاي اصلي را بهم مرتبط مي‎سازد ظاهر شود.

ج) فضاهاي مجاور:

رايج‎ترين نوع ارتباط فضايي از طريق مجاورت مي‎باشد. اين شيوه موجب مي‎شود كه هر يك از فضاها به وضوح تعريف شوند. و به طريقه خودشان به شرايط عملكردي يا سمبليكي جوابگويي كنند. ميزان تداوم بصري  و فضايي بين دو فضاي مجاور بستگي به كيفيت سطحي خواهد داشت كه هم آنها را از يكديگر جدا مي‎كند و هم به يكديگر پيوند مي‎دهد.

سطح جداكنندة ممكن است:

1)ارتباط بعدي و دسترسي فيزيكي بين دو فضاي مجاور را محدود سازد، شخصيت فردي هر فضا را تأكيد كند و ناخوانيهاي آنها را اصلاح كند.

2)به صورت سطحي آزاد به نظر رسد كه در يك حجم واحد از فضا قرار گرفته است.

3)به وسيلة يك رديف ستون تعريف شود و ارتباط بصري و فضايي بين دو فضا را به ميزاني زياد امكانپذير سازد.

4) فقط به طور ضمني به وسيلة اختلاف سطح يا تفكيك سطوح دو فضا معرفي شود.

د) فضاهايي كه با يك قضاي مشترك به هم مربوط مي‎شوند:

 

دو فضا كه با فاصله از هم جدا هستند مي‎توانند به وسيلة يك فضاي سوم يا واسطه به يكديگر مربوط يا مرتبط شوند. رابطة دو فضا به كيفيت فضاي سوم كه رابطة مشتركي با هر دو دارد بستگي خواهد داشت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 271
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 88
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 148
  • بازدید ماه : 467
  • بازدید سال : 2,297
  • بازدید کلی : 21,495